شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،
خاطراتت را،
نمیگویم دور بریز،اما قاب نکن به دیوار
دلت…
در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب
باشد؛
زمین می خوری…
زخم بر می داری…
و درد می کشی…
نه از بی مهری کسی دلگیر شو …
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم…
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده،
دلسرد مباش، تو چه می دانی؟
شاید … روزی … ساعتی … آرزوی
نداشتنش را می کردی…
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار …
هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعتها
بر عکس نفس بکشد …
در آینده لبخند بزن…
این همان جایی است که باید باشی!
هیج کس تو نخواهد شد
آرامش سهم توست …
انسان های هم فرکانس همدیگر را پیدا می کنند..
حتی از فاصله های دور…
از انتهای افقهای دور و نزدیک.. انگار. جایی نوشته بود که اینها باید در یک مدار باشند.. یک روزی .. یک جایی است که باید با هم ، برخورد کنند… آنوقت…
میشوند همدم، میشوند دوست، میشوند رفیق..
اصلا میشوند هم شکل… مهرشان آکنده از همه ….
حرفهایشان میشود آرامش…
خنده شان، کلامشان می نشیند روی طاقچه دلتان.. نباشند دلتنگشان میشوی..
هی همدیگر را مرور می کنند..
از هم خاطره می سازند….
مدام گوش بزنگ کلمات و ایده ها هستند.. و یادمان باشد..
حضور هیچکس اتفاقی نیست.
نمی دانــم
چــرا بیــن ایــن همــه ادم
پــیــله کــرده امــ
بــه تــو
هرگاه از دست کسی خشمگین و یا ناراحت شدید
این قوانین فردی شماست که ناراحتتان کرده است
نه رفتار طرف مقابل . . .
باید راهی یافت، برایِ زندگی را زندگی کردن،
نه فقط زندگی را گُذَراندَن ..
باید راهی یافت،
برایِ صبح ها با اُمید چشم گُشودَن،
برایِ شب ها با آرامشِ خیال خوابیدن..
اینطور که نمیشود،
نمیشود که زندگی را فقط گذراند ،
نمیشود که تمام شدنِ فصلی و رسیدنِ فصلی جدید را فقط خُنَکایِ ناگهانیِ هوا یادَت بیاورد،
نمیشود تا نوکِ دماغَت یخ نکرده حواسَت به رسیدنِ پاییز نباشد..
اینطور پیش بِرَوی یک آن چَشم باز میکنی
خودَت را میانِ خزانِ زردِ زندگی ات میابی ،
و یادت هم نمی آید چطور گذَرانده ای مسیرِ بهاری و سبزِ زندگی ات را..
اصلا خدا را هم خوش نمی آید،
راهَت داده به دنیایَش که نقشَت را ایفا کنی،
یک روز خوبُ حتی یک روز بد ،
یک روز شیرینُ حتی یک روز تلخ ،
یک روز آرامُ حتی یک روز پُرهیاهو ،
وظیفه ی تو زندگی را با تمام و کمالَش زندگی کردن است،
با تمامِ سِکانس هایِ تلخ و شیرینَش..
نمیشود که همه اش خسته باشی
و سَرِ سکانس هایِ تلخ بهانه بیاوری و گوشه ای به قهر کِز کنی و بازی نکنی ..
حق داری که خستگی ات را در کنی،
اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی ..
اینطور که نمیشود،
تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد،
باید زندگی را زندگی کرد ..
آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم
و تو فال قهوه بگیری
وقتی؛ آخر همه شعرهای من تو می آیی؛
و ته همه ی فنجان های تو من میروم !!
سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت به رقص درآیی
قصه عشق “انسان” بودن ماست . . .
متن ادبی زیبای زندگی
از هیچ وضعیتی ناراحت نباشید تا وزن و سنگینی خودش را از دست بدهد.
وقتی به اندیشه های منفی توجه می کنیم، به آنها پروبال می دهیم.
بی اعتنا به ظاهر امور، جوری وانمود کنید که انگار همه چیز دارد به نحوی جادویی مطابق میل شما پیش می رود!
همه ی اندیشه های مربوط به ترس، شکست، نفرت، و بدخواهی مانند علف های هرز یک باغ هستند که باغبان آنها را نکاشته و نمی خواهد.
پس همه هدف خود را با دیدی مثبت ، روی نتجه نهایی متمرکز کنیم .
نیمی از زندگی مان
میشود صرفِ اینکه به آدمهای دیگر ثابت کنیم،
ما چقدر خوشبختیم...
به آدمهایی که شاید خوشبختی برایشان تعریفِ دیگری دارد
حتی اگر واقعاً هم خوشبخت باشیم،
اما همین خودنمایی،
ما را تبدیل میکند به بدبخت ترین آدمِ روی زمین!
غذایی اگر جلویمان میگذارند،
قبل از لذت بردن از غذا،
ترجیح میدهیم آن را به رخِ دیگران بکشیم...
سفری اگر میرویم،
ترجیحمان این است که بگوییم،
ما آمدیم به بهترین نقطه ی روی زمین،تو
بمان همان جهنم همیشگی...
واردِ رابطه اگر میشویم،عالم و آدم را با خبر میکنیم،
که ببینید چقدر خاطرِ من را میخواهد،
تو اما بمان در همان پیله ی تنهایی ات...
ما لذت بردن را پاک فراموش کرده ایم
مسیری را میرویم که خطِ پایان ندارد،
فقط میرویم که از بقیه جا نمانیم!
تا به حال به آدم هایی که در زندگی تو هستند دقت کرده ای ؟
یادت باشه حضور هیچ کس در زندگی تو بی دلیل نیست !
آدم هایی که با آن ها روبه رو می شوی آیینه ای هستند برای تو….
اگر می خواهی خود را بشناسی
و از حال و هوای درونت با خبر شوید ببین چه کسانی در زندگی ات حضور دارند !
دریافتی ما از هستی ، تنها پول نیست
آدم هایی که به زندگی مان وارد می شوند نیز ،
روزی ما هستند!
یک روزی هست که خدا چرتکه دستش می گیرد
و حساب و کتاب می کند
و آن روز تو باید تاوان آنچه با من کردی را بدهی
فقط
نمی دانم
تاوان دادن آن موقع تو
به چه درد من می خورد ....؟
هر چه کمتر شود فروغ حیات
رنج را جانگدازتر بینی
سوی مغرب چو رو کند خورشید
سایه ها را درازتر بینی . . .
(رهی معیری)
اگر بتونى همیشه وبطور مداوم رو به آینده گام کوچک بردارى
روزى میرسه که به رویاهات برسى ……!
به سه چیز هرگز نمیرسید :
بستن دهان مردم
جبران همه ى شکست ها
رسیدن به همه آرزوها
سه چیز حتما به تو میرسد :
مرگ
نتیجه عملت
رزق و روزى
زندگی شیرین است
مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی زیبایی است
مثل زیبایی یک غنچه ی باز
زندگی تک تک این ساعت هاست
زندگی چرخش این عقربه هاست
دلنوشته زیبا و معنی دار زندگی
بعضی از مردم اصرار دارند
که خود را به دیگران بشناسانند
و ثروت خود را به رخ آنها بکشند.
اما
این نوع آدمها
در درون خود زجر می کشند
زیرا
شادی آنها وابسته به تفکر دیگران است.
“مهم بودن”
را فراموش کنید تا آرامش نصیب تان شود.
هر چه کمتر نیازمند تحسین دیگران باشید،
بیشتر تحسین می شوید.
مواظب همدیگه باشیم !
از یه جایی بــه بعد دیگه بزرگ نمیشیم؛ پیر میشیم !
از یه جایی بــه بعد دیگه خسته نمیشیم؛ می بُرّیم !
از یه جایی بــه بعد دیگه تکراری نیستیم؛ زیادی هستیم !
پس قدر خودمون ، خانواده مون ،
دوستانمونو، زندگیمونو
و کلا حضور خوشرنگ مون رو تو صفحهء دفتر وجود بدونیم…
محبت تجارت پایاپای نیست
چرتکه نیندازیم که من چه کردم و تو در مقابل چه کردی!
بیشمار محبت کنیم.
حتی اگر به هردلیلی کفه ترازوی دیگران سبک تر بود
به بزرگی آرزویت نیندیش
به بزرگیکسی بیندیش که میخواهد آرزویت رابرآورده کند
براى برآورده شدن آرزو هایتان خدا رابرای شما آرزو یکنم
دل آدم،گاهی گرم می شود چه ساده،به یک دلخوشی کوچک...
به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه..به یک "تکان سر"یعنی تو را می فهمم...
به یک گوش دادن خالی بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک...به حتی یک همراهی کوتاه ممتد..
به یک پرسش "روزگارت چگونه است؟"..
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه..
به یک وقت گذاشتن برای تو...به شنیدن یک"من کنارت هستم"...
به یک هدیه ی بی مناسبت...به یک غافلگیری..به یک خوشحال کردن کوچک..
به یک شاخه ی گل...
دل آدم گاهی چه شاد است...به یک فهمیده شدن درست....!
به یک لبخند..به یک سلام..
به یک تعریف.. به یک تایید.. به یک تبریک...
و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را ازهم دریغ می کنیم و تمام محبت و دوست داشتنهایمان را گذاشته ایم کنار، تا به یک باره آنها را از پس مرگ نثار هم کنیم ...چه بی رحمانه...
جملات کوتاه زندگی
گاهى لازم است به ذهنتان آرامش بدهید
و به کارهایى که به شما حس مثبت بودن وخوبى میدهند فکر کنید
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست … مثل آغاز
اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای
به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای را
مدیون صبرت در برابر سیاه ترین شبی هستی
که هیچ دلیلی برای تمام شدن آن نمی دیدی …
عکس نوشته مفهومی زندگی
صبور باش چیزهاى خوب زمان میبرد امپراطوری ها یک روزه ساخته نمیشوند
گفت جبران میکنم............
گفتم کدام را؟
عمر رفته را؟
دل مرده اما تپیده را؟
حالا من هیچ.. جواب این تارهای سفید مو را میدهی؟
نگاهی به سرم کرد و گفت چه پیر شده ای..؟
گفتم جبران میکنی..؟
گفت.. کدامش را؟.......
تو چه گفتی سهراب؟
قایقی خواهم ساخت ...
با کدوم عمر دراز؟
نوح اگر کشتی ساخت، عمر خود را گذراند
با تبر روز و شبش، بر درختان افتاد
سالیان طول کشید، عاقبت اما ساخت
پس بگو ای سهراب ... شعر نو خواهم ساخت
بیخیال قایق ....
یا که میگفتی ....
تا شقایق هست زندگی باید کرد؟
این سخن یعنی چه؟
با شقایق باشی.... زندگی خواهی کرد
ورنه این شعرو سخن
یک خیال پوچ است
پس اگر میگفتی ...
تا شقایق هست، حسرتی باید خورد
جمله زیباتر میشد
تو ببخشم سهراب ...
که اگر در شعرت، نکته ای آوردم، انتقادی کردم
بخدا دلگیرم، از تمام دنیا، از خیال و رویا
بخدا دلگیرم، بخدا من سیرم، نوجوانی پیرم
زندگی رویا نیست
زندگی پردرد است
زندگی نامرد است!
احساس خوبی دارم
همه چیز درست می شود
تو خواهی آمد
و دهان تاریک باد را خواهی دوخت
آمدن تو یعنی
پایان رنج ها و تیرهروزی ها
آمدن تو، یعنی آغاز روزی نو
جملات زیبا و تأثیرگذار زندگی
وقتی گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند..
باد باعث طراوتش میشود
آب باعث رشدش میشود
و آفتاب پختگی و کمال میبخشد
اما …
به محض پاره شدن آن بند و جدا شدن از درخت،
آب باعث گندیدگی
باد باعث پلاسیدگی
و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن طراوتش میشود..
بنده بودن یعنی همین، یعنی بند به خدا بودن، که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در نابودی ما مؤثر خواهد بود.
پول، قدرت، شهرت، زیبایی... تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است اما به محض جدا شدن بند
بندگی، همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود.
دوباره سیب بچین آدم....
من خسته ام....
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند......
اگـه وجــود خـــــــدا بـــــــــــاورت بــشــه
خـــــــــــــــدا یــه نـــقــــــطــه میندازه زیــر بــاورت …
مـــیـــشــه : یــــــــــــــــاورت …
بهمین راحتی
از دوست جدید رازت را پنهان کن
از دشمن قدیمی که طرح دوستی
دوباره با تو ریخته خنجرت را …
چون اولی “باورت” را نشانه می گیرد
دومی “قلبت” را
متن، دلنوشته و جملات زیبا درباره زندگی
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهند "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
بی ارزشترین نوعِ افتخار،
افتخار به داشتن ویژگی هایی است که خود
انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد
مثلِ چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگی و خیلی چیزهای دیگر.
از چیزایی که خودتان به دست آورده اید حرف بزنید..
مثل:انسانیت، مهربانی، گذشت، صداقت و..
آدمی را آدمیت لازم است
عود را گر بو نباشد هیزم است…
کلمات کلیدی: